هميشه لب‌هايتان چون گل محمدي، خندان باد
گلخندان
 
 

مقبوله خوانی

مقبوله، سروده ای بود که هر روز هنگام پایان مکتب، خوانده می شد. برنامه به این ترتیب بود که در پایان روز، دو نفر از شاگردها در گوشه ای از مکتب خانه سر پا، کنار هم ایستاده و یک دست در گردن دیگری می اندختند و سروده را با صدایی بلند و آهنگی موزون می خواندند و بقیّه ی شاگردها هم گوش می دادند. پس از خاتمه ی سروده ،شاگردها، با اجازه ی آقا ملّا، یکی یکی، برخاسته و در کنارِ دَر، رو به آقا ملّا و دیگر شاگردها با صدای بلند می گفتند "غَفَرالله لَکم" یعنی "خدا شمارا عفو کند" و آقا ملّا هم می گفت "لَنا وَ لَکُم" یعنی (هم مارا و هم شمارا" و از اطاق خارج می شدند.

مقبوله

مقبوله ی طاعت و دعا را / خشنودی حضرت خدا را

خشنودی جبرئیل اعظم / مجموع ملایک معظّم

آن روضه ی پاک مصطفا را / آن مرقد شاه اولیا را

مستان توکل صمد را / آسوده ی بستر لحد را

بر قوّت پادشاه اسلام / بر دولت حاجیان احرام

آنان که به ما ز زندگانی / دارند حقوق آب و نانی

یار ب تو زفتنه ها نگه دار / بر ظلمت ظالمان میازار

اصحاب طریق راه دین را / ارباب توکّل و یقین را

کام دل دردمند ما را / دفع اَلَم و گزند ما را

بر مؤمن پاک آل آدم / پیران چهار رکن عالم

روح پدران و مادران را / خویشان و عمو ، برادران را

این تیغ زبان به خیر رانیم / الحمد به صدق دل بخوانیم



جمعه 20 آبان 1393برچسب:معصومه محمدی سیف,گلخندان,کوسه لو,فامنین, :: 6:27 ::  نويسنده : عظیم سرودلیر

ترانه  ­ای جاودانه خواهم سرود


در ابتدای پرواز ایستاده  ­ام

و به ابهت یک راز می­  نگرم

رازی که رهایم کرد از یک دنیا نیاز

رازی که از وسعت سبز جان برخاست

و مرا تا فراسوی افق­  های زیبایی رساند

و وارهاند از زنجیرهای پوسیدۀ طنازی و جلوه­  گری

من زخمی وامانده در صخره  ­های غفلت و پریشانی

باید آشیان خویش را بیابم

اوج می­گیرم تا آفتاب گمشدۀ خویش

تا سپیدی دستان نوازشگر ایمان

پس می­خوانم این آواز ناز شور برانگیز را

تو هم برخیز، به من ملحق شو

باید در بیکرانۀ هستی، جایگاه بلند خویش را بیابم

با من بیا که پر زنیم تا سبکبالی مرغان غزل­خوان دشت حجاب

می­ دانم که آواز من جاودانه خواهد ماند

چرا که از چشمۀ زلال معنویت جرعه­ ای نوشیده­ ام.

 

 معصومه محمدی سیف - ۱۳٩۱/۱۱/۱۸

ماهنامه پیام زن، خرداد 1391، شماره  243

منبع: http://mohammadiseif.persianblog.ir/post/23/

 



مکتب و مکتبخانه

اگر  حدود 50 سال پیش،در یک پیش از ظهر پاییزی، در کوچه های کوسه لو (گلخندان فعلی) قدم می زدید حتما از درون یکی از خانه های این روستا سر و صدای کودکان و نوجوانانی را می شنیدید که 10 یا 15 نفری سر و صدا راه انداخته بودند و هرکدام برای خودش چیزی را می خواند. یکی قرآن، آن یکی واجبات، دیگری معراج السّعاده و بعضی هم گلستان یا بوستان سعدی و مانند این هارا  با صدای بلند می خواندند.  ما قصد داریم در این پست شمارا با جزئیات یک مکتب خانه آشنا کنیم.

چرا مکتبخانه به وجود می آمد؟

در گذشته، در روستاها، وظیفه ی تعلیم و تربیت کودکان به عهده ی خانواده بود و دولت، عملاً هیچ نقشی در این امر مهم ایفا نمی کرد. بنابراین خانواده ها برای این که فرزندانشان با سواد شده و تعلیم و تربیت اسلامی داشته باشند مکتب خانه تشکیل می دادند و با سپردن فرزندانشان به دست با سوادترین فردی که در آن روستا و یا حتّی در آن منطقه بود وجود داشت به این امر مهم اقدام می کردند.

تصویر فوق، صفحات آغازین کتاب "واجبات" است که مرحوم میرزا نصیر، در حدود 60 سال قبل نوشته اند

آقا ملّاهای کوسه لو و بازران عبارت بودند از: مرحوم میرزا نصیر فرهنگی (میچینگی)، میرزا ابراهیم رحمانی (بازرانی)، میرزا ابراهیم محمدی (ازناوی) و میرزا یحیی غلامی (بازرانی)



ادامه مطلب ...


نگاهی به پدیده‌ی همسرآزاری، آسیب‌شناسی و ارائه‌ی راهکار

نویسنده: معصومه محمدی سیف - کارشناس ارشد جامعه شناسی -پنجشنبه ٩ امرداد ،۱۳٩۳

 دست‌های بی‌دفاع در پشت‌ درهای بسته

اشاره

همسرآزاری در بسیاری از جوامع مطرح است و به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های خشونت خانگی، انواع گوناگونی از آزارهای صورت گرفته نسبت به همسر را دربرمی‌گیرد. همسرآزاری خشونتی است فیزیکی یا روانی که از طرف یکی از زوجین بر دیگری اعمال می‌شود و به دو گروه زنآزاری و شوهرآزاری تقسیم می‌شود که دو پدیده‌ی کاملاً متفاوت هستند و هریک به سه دسته‌ی زبانی، روانی و فیزیکی تقسیم می‌شوند. به تعریف ساده‌تر، همسرآزاری، بدرفتاری با یکی از زوجین به وسیلهی زوج دیگر که انواع مختلف دارد و اغلب به تروما منجر می‌شود و از آسیب‌های جزئی تا ترومای شدید و شکستگی اندام‌ها و دنده‌ها و خون‌ریزی داخلی و آسیب مغزی نیز متفاوت است. خشونت علیه زنان، نوعی بیماری است که در سکوت پیش‌روی می‌کند و همه‌ی ملیت‌ها کم‌وبیش به آن مبتلا هستند. گاهی این آزارها به‌حدی است که سبب پناه‌بردن زن به مراجع قانونی می‌شود. البته گاه زن‌آزاری به‌حدی دلخراش است که قربانیِ آن را باید در بیمارستان و یا در تالار تشریح دید.



ادامه مطلب ...


مرحوم میرزا نصرالله  فرهنگی (معروف به میرزا نصیر فرهنگی) فرزند مرحوم میرزا عزیزالله ملّای عارف، فاضل، شاعر و باسواد مکتب خانه ی کوسه لو (گلخندان فعلی) و بازران

(ادیبا! علم همچون شهد ناب است 

که هر جوینده از وی کامیاب است)

تخلّص شعر ی استاد، "ادیب" است

برگی از دفتر استاد

امّیدواری

مدّتی عمر به سر شد به ره آن مه روی

به امیدی که خِرَد گفت مرا ره می پوی

آن که گل کِشت به امّید ثمر اندر باغ

عاقبت یافت فرح روح وی از گل ها بوی

آن که از بهر امیدی همه کوبید دری

عشق پابند شد و دیده به نیکویی روی

آن که در ظلمت شب دیده زنخلی آتش

رفت و بشنید "اَناَ الله" به درختش زان سوی

بر سر طور نگر گفت که "ربِّ اَرِنی"

از تجلّی به سر افتاده کلیم آن خوشخوی

گاهی اندر ظلمات آن که نَوَردی هامون

خضر نوشید ولیک آب حیات از سر جوی

از حرم بعد مسافت شده مانع هرچند

قول "وَجَّهت" بخوان "وَُجهِیَ لِله" بگوی

بگذر از کاهلی و شکر سلامت بگذار

ورنه دست از ثمر از هردو جهانت می شوی

تو چون از عالم قدسی، چو هُما بگشا پر

تا کف آری تو سر طرّه ی آن مشکین موی

رهنمون است ز پس پرده ی غیبت یارم

وصل شاهد طلبی پس تو ره راست بپوی

تا که میدان فسیح است و چه طبع تو فصیح

از تعلّق برهان روح روان برزن گوی

شکر لله که دگر بار رسیدی به بهار

تخم نیکی بفشان و گل توفیق ببوی

عندلیبی به سحر بر سر گل سرخوش بود

گفتمش حال من دل شده را هم میگوی

پس ادیبا مشو از پرده ی عزّت بیرون

که عزیز دو جهان باشی بر آن همه روی



ادامه مطلب ...


دو شنبه 20 آبان 1393برچسب:, :: 15:40 ::  نويسنده : عظیم سرودلیر

این یعنی آزادی

وجودم را با همۀ تاروپودش به تو می­ سپارم

وجودی که غرق در مرداب طنازی­ها وپستی­ ها بود

هستی­ ام را

که چند صباحی از آن من بوده ­است

و به خاک زمین دل بسته بودم

همه را

می­ خواهم از آن تو کنم

می­گذرم از جاده ­های مه­ گرفتۀ غفلت و گمراهی

می­ رهانم پریشانی لحظه ­هایم را از دلبستگی ­ها

من گستاخ لحظه ­ها، اظهار عجز می­کنم در برابرت

من گم­گشته در زنجیرهای وابستگی

درمانده در شعله ­های آتشین خودشیفتگی

چو بید می­ لرزم، اما رخوت را نمی­ خواهم

باید به پا خیزم، چون قاصدکی رها،

نه به زلف درخت دل ببندم، نه به آشیان کبوتر

ایزدا! با عزمی راسخ می­خواهم برای رسیدن به لحظۀ ناب جاودانگی

تا تماشای بی ­نهایت تو، غرق ایمان شوم

می­ دانم خواستن یعنی لحظۀ ناب با تو بودن

تا دشت رستگاری، راهی نمانده

تو نیز با من بیا، پرواز را بسراییم چون قاصدکی تهی

من تهی­ دستم، اما بهشت از آن من است.

معصومه محمدی سیف - چهارشنبه ۱۸ بهمن ،۱۳٩۱ 

ماهنامه پیام زن، اردیبهشت 1391، شماره 242

برگرفته از وبلاگ http://mohammadiseif.persianblog.ir

 



می خواهمت

(غزلی از آقای ابراهیم قاسمی- شاعری از روستای چپقلو)

 

می خواهمت چوبلبل عا شق بهار را

دهقان پیر خرّمی کشتزار را

می خوا همت چو خسته  دلی تشنه درکویر

نزدیک خویش زمزمه ی چشمه سار را

می خواهمت چو عاشق دلخون سینه چاک

بوی غبار خاک قدم های یار را

می خواهمت چو مرغ گرفتار در قفس

پرواز در بهار و گل و سبزه زار را

می خواهمت چو آن گل حسرت که سال ها

حسرت به دل بمانده که بیند بهار را

می خواهمت چو دیده ی کم نور  محتضر

دیدار چهره ی شه دُلدُل سوار را

منبع: وبلاگ بالا بهشت



درباره وبلاگ

سلام به همه‌ي اهالي محترم كوسه‌لو (گلخندان) و بازران، به عالمان، به روح پاك درگذشتگان، به گنجينه‌هاي گران‌قدر يعني سالمندان، به خواهران و برادران، به جوانان، به صاحبان دانش و معرفت، به متخصصان، به كارگران و كارمندان، به آناني كه ماندند و ديوارهاي اين دو روستاي با افتخار را افراشته نگه داشتند. به وبلاگ خودتان خوش آمدید. قرار ملاقات برو بچه های کوسه لو و بازران اینجاست. هر مطلبی دررابطه با سرزمین آبا و اجدادی‌تان دارید ارسال کنید تا در وبلاک‌تان بگذاریم. عكس‌ها، خاطرات شيرين، داستان‌ها، اطّلاعات تاريخي، قصّه‌ها، مثل‌ها، تكيه كلام‌ها، نقيل‌ها، سول‌چَك‌ها، بير گون گيتديك.....ها، و هر آن‌چه كه براي گفتن داريد بفرستيد تا در اين‌جا ارايه دهيم و ديگران هم استفاده كنند. منتظرتان هستیم. همكاران وبلاك: 1- نورالدّين هادي‌اي 2-الياس محمد 3- محمد رضا سرودلير 4-علي اصغر ترابي افراشته 5- رضا
شعر سه‌گانی
توزیع کتاب شاهدان عشق
مزار عالم ازناوی در تاجیکستان
حماسه بابا
اخبار گلخندان
گلخندان در گذر زمان
بازدید فرماندار محترم شهرستان فامنین و بخشدار بخش پیشخور از روستای گلخندان
قیزیل داغ با دامنی پر از شقایق
افتخار آفرینی تیم قزل داق
داستان مقاوت تاک‌های تشنه باغ‌های شاهقلی کندی
بچّه‌های و امروز مدرسه بازران و گلخندان
جلسه شورای اسلامی گلخندان با اهالی در مورد لایروبی جوی‌های کشاورزی
روستای چپقلو در روز سیزدهم فروردین 95
قیزیل داغ در روز سیزدهم فروردین سال 95
شکوه قیزیل داغ در جامه سپید زمستانی
برنامه مسابقات تیم قزل داق در نوروز 95
کتاب جدیدی که امروز به زینت طبع آراسته شد.
نويسندگان