جويبار
 
هميشه لب‌هايتان چون گل محمدي، خندان باد
گلخندان
 
 

دست یکدیگر گرفته ،

گرمی خورشید را ،

باز دارند از ربودن

روستا را  وا نهاد ن .

 

انجمن سازند در گودال درب خانه ها ،

تا بچّه ها ،

صبح سحر ،

شاداب سازند چهره ها .

کربلائی احمد و اشرف  ، بهنگام نماز ،

آفتابه پر نمایند و ،

بگیرند دستماز1].

  

ماه را ،

خورشید را ،

چون  گل

به روی خود

 هزاران بار  ،

نقّاشی نموده ،

کودکان روستا ،

پشت سر هم صف کشیده ،

ماه را ، خورشید را ،

بر کف گرفته ،

شاد باشند .

 

جوی آب روستا ،

همچو جان ،

سر تا به پا  و

پر شتاب و

روز و شب ،

جاری  میا ن روستا .

 

تا بسازد آبشاری ...

 

گلرخان روستا ،

کوزه ها ی رنگ و وارنگ

دوش بگرفته ،

از اینجا و از آنجا جمع گردند و

به پای آن ، کنار هم ، نشسته ،

گُل بگویند ، شاد باشند ،

 روستا را شاد سازند .

 
جویبار روستا ،

بی هیاهو ،کم صدا :

برسر هر کوچه  ،

گامی می گذارد

بر درون ،

با صدای بی صدا ئی  ،

مردم آن کوچه را ،

می نمایدحال و چاغی[2] ،

تا که خاکِ کاهگلِ

ممّد حسین را گِل کند ،

در زمستان ،

خانه اش آباد مانَد ،

چِک  چِک از سقفش نریزد

چلّه را پایان بـَرَد .

 

جویبار روستا ،

در دل ده ،

برکه می سازد ،

کلاف خامههای[3]   

 

 مادران دختران عقد بسته ،

زلف ها در آب شسته ،

رنگ را روشن نموده ،

شادمانه ،

با سر انگشتان با احساس مادر ،

فرش گردید ه ،

اطاق حجله را ،

گلزار سازد .

 

جویبار روستا ,

در میان فلب های اهل ده

 جاری ,

و از او ،

شیب ده راضی ,

 و از اوکودکان خوشحال .

 

گاهگاهی سینه اش را

صاف می سازد

و عمقش کم

که تا ...

بچّه ها ,

راحت در آنجا ...

چیببیلی[4] بازی کنند و

شاد باشند .

همدگر را خِس کنند و

خانه بر گردند و

مادر ها :

نگاهی شادمانه ،

با دلی مغرور و

لیکن ،

روی اخم آلود ،

دیگر پیرهن ...

از بقچه آورده ،

پسر هارا بیارایند .

 

جویبار روستا ،

بر در مسجد ،

خودش را می رسا ند ،

بامداد و ظهر و شب ،

اهل د ه ،

با او وضو سازند و

آنگه..

وارد مسجد شوند

 

مردم ده ،

می شنا سد

خانه ها را ،

کوی ها و کوچه هارا :

با کنار جویبارش ،

بر که ها و چاله ها یش ،

پیچ و خم های کنارش ،

با صدای آبشارش .

 

آب جوی روستا ،

زنده هار ا ، مرده را ،

باده ها و کاسه ها را ،

چادر و چرشاب[5] ها و بقچه هارا ،

گندم و جو ، میوه ها را

بی تکلّف ،

بی تفا وت ،

می نماید بی پـَلَـشت[6] .

 

آب جوی روستا

خاک رس را لاوه[7] کرده ،

دوده ها را می زداید

از فضای خانه ها ،

از کف و دیواره ها .

 

جویبار روستا ،

کج نموده راه خود ،

ازآبراه پای  چینه[8] ،

تا سر آرد انتظار ،

از درختان گلابی ، سیب و آلو ،

پر نماید بانه ها را [9] ،

تُنگ ها ی خوشه ها را .

 

جویبار روستا ،

تنگ غروب ...

پهن می سا زد بلند ،

سفره ها با آب رنگ.

برّه ها بزغاله ها را ،

بر دو زانو  بر زمین ،

می نشاند در کنارش ،

سیر می سا زد

 ز آب .

 

جویبار روستا ،

با عبور از کو چه ها ،

زیر برگ بوته ها،

تنها ی تنها ،

راه دورِ دشت را ،

پیش می گیرد ،

رَوَد ،

سیر سا زد ،

خوشه  ها

 گندم و جو ، دانه ها ،

تا که مهمان اها لی ،

بی نیاز و...

میزبا نش سر فراز .

 
کاش بودی اهل ده ،

همچو آب جویبار،

یا نم  ا ز سنگی شیا ر ،

می گذشت از کوچه ها

پیچ و تاب و شا ر شا ر

کاش می شد

کاش می شد

جوی وا ر !


نظرات شما عزیزان:

mahdy
ساعت19:55---2 تير 1391
سلام دست شمادردنکنه ازاینکه ماروبه خاطرات گذشته البته کم بردید.اگر عکس از زمستان کوسه لو دارید توسایت بزارید.خدارحمت کنه همه رفتگن شما وما رویادشون بخیر
پاسخ:سلام عليكم از حسن توجه جناب عالي سپاسگزارم. خوشحاليم از اين كه باعث خوشحالي شما شده ايم. فعلاً يك عكس داشتم كه گذاشتم. ان‌شاءالله عكس هاي ديگري هم اگر به دستم برسد خواهم گذاشت.


کوسه لو را دوباره بسازیم
ساعت23:25---8 ارديبهشت 1391
از وبلاگ بالابهشت بازدید فرمایید. بالابهشت یا بهشت کوچک نامی بود که قدیمی ها به کوسه لو اطلاق می کردند. کوسه لو را باید دوباره ساخت

پروانه
ساعت7:37---3 ارديبهشت 1391
سلام

واقعا شاهكاره. من هم پدر و مادرم كوسه‌لويي بودند. من اصلا نمي دانستم كه كوسه‌لو اين چنين بوده. حالا دارم افتخار مي كنم. كاش ما هم در آن‌جا خانه داشته باشيم.

دست شما درد نكنه- خدا حافظ

پاسخ:انشاءالله


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

سلام به همه‌ي اهالي محترم كوسه‌لو (گلخندان) و بازران، به عالمان، به روح پاك درگذشتگان، به گنجينه‌هاي گران‌قدر يعني سالمندان، به خواهران و برادران، به جوانان، به صاحبان دانش و معرفت، به متخصصان، به كارگران و كارمندان، به آناني كه ماندند و ديوارهاي اين دو روستاي با افتخار را افراشته نگه داشتند. به وبلاگ خودتان خوش آمدید. قرار ملاقات برو بچه های کوسه لو و بازران اینجاست. هر مطلبی دررابطه با سرزمین آبا و اجدادی‌تان دارید ارسال کنید تا در وبلاک‌تان بگذاریم. عكس‌ها، خاطرات شيرين، داستان‌ها، اطّلاعات تاريخي، قصّه‌ها، مثل‌ها، تكيه كلام‌ها، نقيل‌ها، سول‌چَك‌ها، بير گون گيتديك.....ها، و هر آن‌چه كه براي گفتن داريد بفرستيد تا در اين‌جا ارايه دهيم و ديگران هم استفاده كنند. منتظرتان هستیم. همكاران وبلاك: 1- نورالدّين هادي‌اي 2-الياس محمد 3- محمد رضا سرودلير 4-علي اصغر ترابي افراشته 5- رضا
شعر سه‌گانی
توزیع کتاب شاهدان عشق
مزار عالم ازناوی در تاجیکستان
حماسه بابا
اخبار گلخندان
گلخندان در گذر زمان
بازدید فرماندار محترم شهرستان فامنین و بخشدار بخش پیشخور از روستای گلخندان
قیزیل داغ با دامنی پر از شقایق
افتخار آفرینی تیم قزل داق
داستان مقاوت تاک‌های تشنه باغ‌های شاهقلی کندی
بچّه‌های و امروز مدرسه بازران و گلخندان
جلسه شورای اسلامی گلخندان با اهالی در مورد لایروبی جوی‌های کشاورزی
روستای چپقلو در روز سیزدهم فروردین 95
قیزیل داغ در روز سیزدهم فروردین سال 95
شکوه قیزیل داغ در جامه سپید زمستانی
برنامه مسابقات تیم قزل داق در نوروز 95
کتاب جدیدی که امروز به زینت طبع آراسته شد.
نويسندگان