هميشه لب‌هايتان چون گل محمدي، خندان باد
گلخندان
 
 

ای خانه آباد من


باز آمدم، باز آمدم، ای خانه ي آباد من!

بنهاده سر بر درگهم، شاید کُنی امداد من 

   شعرم تويی، شورم تويی،احساس سرشارم تويی

جسمم تويی، جانم تويی،این بوده دل فریاد من

 

چون کودک سر گشته ام، از سر هوارا هِشته ام

   آغوش مهرت باز کن، بر گشته ام، بر گشته ام

   نی خاکی و نی سنگ و گِل، یک پیکری، صد جان و دل

   مشق و کلاس و درس تو، در تار و پودم رِشته‌ام

 

با خاطراتت روز و شب، لبریز شد دنیای من

   کیف و کتاب و مكتبت، شد گلشن روءیای من  

  غربت گریزی جُسته ام، با یادت ای زیبای من

  باز آمدم، باز آمدم، ای مأمن و مأوای من


 سالي دوصد مرغ غزل، زين آشيان پرباز كرد

بعضی بر اوج آسمان، بگشود پَر، پرواز کرد 

سی مرغ زان بر قاف شد، زان سی بسی در دام شد

سیمرغَت آواز خوشش، در اوج قاف آغاز کرد


باز آمدم، باز آمدم، ای خانه آباد من!

بنهاده سر بر درگهم، شاید کُنی امداد من

شعرم توئی، شورم توئی،احساس سرشارم توئی

جسمم توئی، جانم توئی،این بوده دل فریاد من

عظيم سرودلير



سلام

با ديدن اين عكس چه فكر مي كنيد؟ شايد باورتان نشود كه اين عكس در سوم فروردين ماه سال 1351 گرفته شده.

مكان گرفتن عكس هم در "سولو دره" حدود يك كيلومتري روستاي آغگول مي باشد.

آن هايي كه بلدند مي دانند كه حد اقل سي چهل متر زير پاي ما برف انباشته شده.

مثلاً شب عيد بود و بعد از شش ماه درس خواندن در تهران داشتيم مي رفتيم پدر و مادرمان را ببينيم.

ولي خوب برف آمد و گردنه دخان بسته شد و ما مجبور شديم شب عيد را در خانه عمه مان در آغگول بگذرانيم و سه روز بعد با پاي پياده راهي كوسه لو شويم، كه شش كيلومتري با همين وضع راه رفتيم. البتّه به تنهايي كه جرأتوشو نداشتيم، با شوهر عمه مان، مرحوم مشهدي محمد عبّاسي. اين عكس را هم ايشان از ما گرفتند.

در آن شب عيد هم اتفاقات جالبي رخ داد. ماشين ها پشت برف گير كردند و ماندند. مردم چپيقلو مردانگي كردند و نان هاي سفره هاشان را در بوقچه ها به كولشان بستند و بردند بين مسافران تقسيم كردند. يك راننده اتوبوس هم تمام قسمت هاي قابل سوختن ماشينش را آتش زد و مسافرينش را از سرما زدگي نجات داد. و حوادثي از اين قبيل.

بنده آن موقع در كلاس سوم رياضي دبيرستان دكتر نصيري، البته در بخش شبانه اش، تهران واقع درانتهاي خيابان سينا درس مي خواندم.



اين هم غار علي صدر در تابستان سال 1353

حال و روز مارا هم كه مي بينيد. با اين وضع و اوضاع بالأخره رفتيم و غار علي صدر را دور زديم. جاي شما خالي بود. البتّه بعدش هم يك ده بيست روزي در بستر بيماري افتاديم كه خدا رحم و كرد و دوباره سر پا شديم.

ليدر ما كه در جلو قايق تند رو نشسته جناب آقاي رضا زنديه (از همدان) هستند و نفر پشت سر ما هم جناب آقاي محمد مهجور (از قم) مي باشند

اين غار علي صدر امروزي



جالب ترین سایت قرآنی

سايت زير يك سايت بسيار جالب قرآني است
 
1-   امكان جستجوي آيات
2-   ابتدا زبان ترجمه مورد نظر (حدود 25 زبان) را از ستون مربوطه انتخاب ميكنيد. سپس با قرار دادن فلش ماوس بر روي هر آيه ترجمه آيه بطور خودكار نشان داده ميشود . جالب است كه چندین ترجمه فارسي در اين سايت گنجانده شده  منجمله (مكارم شيرازي فولادوند آيتي انصاريان الهي قمشه اي) اگر هم ترجمه كامل را بخواهيد گزينه ترنسليشن را از بالاي صفحه انتخاب ميكنيد
3-   امكان پخش هر آيه با صوت قاريان مختلف (قابل انتخاب از ستون مقابل)

 

4-   ضمناً در ستون انتخاب قاريان، در پايين ترين قسمت می توانید ترجمه هر آيه را به زبان انگليسي و فارسی بشنوید

 



 

اين هم عكس ديگري از بچّه هاي مدرسه انقلاب (روشن سابق) كوسه لو و بازران

اين عكس در تاريخ 1351/12/15 گرفته شده.

شخصيت ها از راست به چپ عبارتند از :

ايستاده: علي رحماني-اصغر بابايي-علي ابراهيمي-محسن آقاخاني-فرزندعلي يوسفي-عين الله خداوردویي

نشسته: بهرام خداوردویي- هدايت قياسي- محمد سرودلير-عين الله آقاخاني-ابراهيم اكبري نويد-محمد جعفر نادري

 



سلام به همه ي بر و بچّه هاي قيزيل داغ لار مخصوصا اعضاي تيم فوتبال قيزيل داغ:


 اسامی بازیکنان سال 89 :

 

اسامی تیم از سمت راست افرادی که ایستاده اند علی سعادتی فرزند عین علی-ابوالفضل آقاخانی فرزند محسن-سومی الياس محمدي-سجاد دهقان فرزند حسین-محمد ابراهیمی فرزند علی-داوود یوسفی فرزند مضاف (مظفر) نوه عنایت

   افراد نشته از راست به چپ لژیونر -رحیم محمدی فرزند جعفر-عباس زمانی فرزند علی- مهدی آقاخانی فرزند عین الله-حسن زمانی فرزند حمزه نتیجه عباسعلی-وبقیه بازیکنان در نیمکت ذخیره بودند .

 افراد بدون لباس ورزشی و افتخاری برای عکس گرفتن-محمد پسرمضاف(مظفر) -پسرعلی ابراهیمی-جواد آرایش وعین الله آقاخانی



ادامه مطلب ...


سلام عليكم

ما اين قدر بلد بوديم كه نوشتيم. براي بقيه منتظر شما هستيم. خدا حافظ شما



 سلام بر تبار آقاخاني هاي خودمان.

بنده تا اين جا اطمينان داشتم كه گذاشتم در وبلاك. شما هم لطف كنيد ادامه اش را بفرستيد تا وبلاك بگذاريم.

منتظر شما هستيم.

 

 

البته هنوز هم كامل نشده. لطف كنيد شما هم مشخصات بقيه را ارسال كنيد تا كاملش كنيم (با تشكر از علي آقا)



اين هم تبار "مددي" هاي كوسه لو. من كه از بقيّه اش خيلي خبر ندارم.اگر شما خبر داريد به ما بنويسيد تا در وبلاك بگذاريم.

منتظرتان هستيم



 

 


بناي مشهور به امامزاده عين (ازناو همدان(

سردر تاريخي هنري امام زاده عين

 

معماري ايران در دوره اسلامي از غناي بالايي برخوردار است و در سراسر گستره عظيم و پهناور آثاري بديع و زيبا از اين معماري را مي‏توان مشاهده کرد. يکي از نمودهاي برجسته معماري، ساختن آرامگاه براي بزرگان و پيشوايان ديني است، که بي‏گمان از همان قرون نخستين اسلامي مرسوم گرديده است. نمونه‏اي از آثار معماري آرامگاهي، بناي مشهور به امامزاده عين در روستاي ازناو بخش فامنين است که در 80 کيلومتري شمال‏شرقي همدان واقع شده است.



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:كوسه لو, بازران,عظيم سرودلير,, :: 13:12 ::  نويسنده : عظیم سرودلیر

اين جا روستاي گلخندان، كوسه لوي سابق، زادگاه شخصيّت هاي قيزيل داغ لار است. اين روستاهمان جاست كه اذان افطار و مناجات سحري اش را عبدالله مي خواند، روضه هاي ماه محرّم آن را علي احمد، نوحه هاي سينه زني اش را جعفر، اكبر، غلام حسين،..مي خواندند. اين جا ميرز نصير،ميرزا يحيي، ميرزا ابراهيم مكتب داري مي كردند، ترسّل مي نوشتند تا جوان ها وقتي بزرگ شدند بتوانند نامه نوشته و دادخواهي كنند، واجبات مي نوشتند تا بچّه ها بتوانند اعمال دينيشان را درست انجام دهند، در مسجد همين روستا، نداي جوشن كبير، مجير، افتتاح را مشدي حبيب ا لله و مشدي حنيفه در مسجد سر مي دادند. در ميدان تعزيه خواني اش، نقي حضرت عبّاس مي خواند، ميرزا محمد آقا، امام حسين مي خواند، و ولي الله ياتاني شمر خواني مي كرد. در اطاق هاي گلي همين روستا مردم دل و جكر پروار زمستانيشان را براي قرآن خوان ها طبخ مي كردند تا امواتشان نيز سهم خودرا از گوسفندانشان ببرند. ميوه هاي سر درختي اين روستا با پول مبادله نمي شد، هيچ كس بابت غذا و خوراكي پول نمي گرفت، درب خانه ها به روي هيچ كس بسته نبود. بانوان همين روستا، هم ماماي هم بودند، هم شريك شادي و غم، و هم يار و مددكار زندگي . اين جا مرحوم حاج شيخ ميرزا علي بدون اين كه توقّع پاكت داشته باشد در سرماي زمستان حاضر مي شد و مردم را با دين و آيين اصيل اشنا مي ساخت. اين جا بچّه همه با هم بازي مي كردند. البتّه بازي تنها كه نه بلكه تمرين زندگي.در همين روستا، خواندن را با هو الفتّاح العليم شروع مي كردند، با قرآن ادامه مي دادند، از معراج السّعاده اخلاق اسلامي فرا مي گرفتند و با حلية المتّقين آداب زندگي را. اين جا ......



اگر شما نسل بعدي هستيد لطفا براي ما بنويسيد تا اسم تان را در وبلاك بگذاريم



لطفاً هرگونه اطّلاعات تكميلي خودرا ارسال نماييد تا در وبلاك بگذاريم



 

   

تبار مردم روستا هاي كوسه لو و بازران ( استان همدان- شهرستان فامنين. بخشداري تجرك) منتظر نمودار هاي بعدي باشيد.(شماره يك)



اين كتاب را هم بخوانيد و لذّت ببريد. مي توانيد  اين كتاب را از آقاي حاج وجيه الله شفيعي (در محلّه ي پشت وادي السّلام) و از آقاي اكبر عبدلي (در محلّه ي شهرك امام حسين) دريافت نماييد. شخصيّت هاي اين منظومه، همه واقعي و از مردان و زنان كوسه لو و بازران هستند. مضمون كتاب انعكاس فرهنگ و آداب و رسوم و زندگي شيرين مردم اين دو روستا در دوران كودكي و نوجواني اين جانب است. زبان كتاب، زبان همان مردم، موسيقي كتاب پژواك صداقت، پاكي، مهرباني، خوشرويي، خوش خلقي مردماني است كه گاه گاه عروسي و عزارا بهانه قرار مي دادند و آن هارا مي سرودند. قيزيل داغ لار نماد چنين مردماني است، مردماني كه رنج و زحمت زيادي مي كشيدند ولي هيچ وقت لبخندشان را از همسايه دريغ نمي كردند. بهتر است خودتان بخوانيد و قضاوت كنيد.

 قيزيل داغ‌لار سوزه گَلين

ياددان چيخين گوزه گَلين
دِيون گيچَن‌دَن گَلَن‌دَن
قيزيل‌اينَن دولان داغ‌لار
 
چوخ‌لار گَلدي گيچدي سيزدَن
شيرين سولار ايچ‌دي سيزدَن
بيلينمه‌دي هارا گِئت‌دي
سِرّلَري ساخلادان داغ‌لار
.............................
اوچ ايل مَكتَبه من گِئت‌ديم
قرآنو آخيره يِئت‌ديم
سعدي‌دَن اوخودوم كتاب
سيز كيمين گلستان، داغ‌لار
......................
پايوز، قيش‌ده يِغيلاردوخ
مين جور اويُون اوينُوياردوخ
"گزلان‌پاچ" يا "حقّير گَتدي"
اويُون‌لارا باخان داغ‌لار
....................
كَند‌دَه قاپو باغلان‌مازدو
هيچ قُوناخ چول‌دَه قالماز‌دو
هر وقت چات‌سا سفره آچوخ
قوناخ يولا سالان داغ‌لار
...


درباره وبلاگ

سلام به همه‌ي اهالي محترم كوسه‌لو (گلخندان) و بازران، به عالمان، به روح پاك درگذشتگان، به گنجينه‌هاي گران‌قدر يعني سالمندان، به خواهران و برادران، به جوانان، به صاحبان دانش و معرفت، به متخصصان، به كارگران و كارمندان، به آناني كه ماندند و ديوارهاي اين دو روستاي با افتخار را افراشته نگه داشتند. به وبلاگ خودتان خوش آمدید. قرار ملاقات برو بچه های کوسه لو و بازران اینجاست. هر مطلبی دررابطه با سرزمین آبا و اجدادی‌تان دارید ارسال کنید تا در وبلاک‌تان بگذاریم. عكس‌ها، خاطرات شيرين، داستان‌ها، اطّلاعات تاريخي، قصّه‌ها، مثل‌ها، تكيه كلام‌ها، نقيل‌ها، سول‌چَك‌ها، بير گون گيتديك.....ها، و هر آن‌چه كه براي گفتن داريد بفرستيد تا در اين‌جا ارايه دهيم و ديگران هم استفاده كنند. منتظرتان هستیم. همكاران وبلاك: 1- نورالدّين هادي‌اي 2-الياس محمد 3- محمد رضا سرودلير 4-علي اصغر ترابي افراشته 5- رضا
شعر سه‌گانی
توزیع کتاب شاهدان عشق
مزار عالم ازناوی در تاجیکستان
حماسه بابا
اخبار گلخندان
گلخندان در گذر زمان
بازدید فرماندار محترم شهرستان فامنین و بخشدار بخش پیشخور از روستای گلخندان
قیزیل داغ با دامنی پر از شقایق
افتخار آفرینی تیم قزل داق
داستان مقاوت تاک‌های تشنه باغ‌های شاهقلی کندی
بچّه‌های و امروز مدرسه بازران و گلخندان
جلسه شورای اسلامی گلخندان با اهالی در مورد لایروبی جوی‌های کشاورزی
روستای چپقلو در روز سیزدهم فروردین 95
قیزیل داغ در روز سیزدهم فروردین سال 95
شکوه قیزیل داغ در جامه سپید زمستانی
برنامه مسابقات تیم قزل داق در نوروز 95
کتاب جدیدی که امروز به زینت طبع آراسته شد.
نويسندگان